آری دلم گرفته٬ از این روزگاران بی فروغ ! از این تکرارهای ناپایان !
دلم گرفته از این همه کینه …. این همه دروغ !
از این مردمان نا مهربان و بی وفا دلم گرفته …….
دلم برای کوچه پس کوچه های مهربانی ها تنگ است !
دلم تنگ است برای کودکی ام که پاورچین پاورچین روی سنگفرش های زندگی بی دغدغه قدم می زدم !
دلم برای دلتنگی های شیرین و انتظارهای کشنده تنگ است…!
نمی دانم کدامین نامهربان ٬ خواب را از دیدگانم دزدید که
اینگونه در حسرت و دلتنگ خواب شیرینم سرگردانم ؟!
دلم گرفته ! دلم تنگ است ! روزگار چشمانم طوفانی است و در انتظار باران های سیل آساست…..
آره !
این روزا دلم بدجوری گرفته … چشمام منتظر یک بهونه است
که هی بخواد بباره….